{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
implanted
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۳ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
مرکوز
۰
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی پزشکی]
کاشته شده، کشتشده
معنی implanted, معنی هوحکشئفثی, معنی implanted, معنی اصطلاح implanted, معادل implanted, implanted چی میشه؟, implanted یعنی چی؟, implanted synonym, implanted definition,
معنی make active
,
ترجمه make active
به فارسی,
معنی borrowing
,
ترجمه borrowing
به فارسی,
معنی Degradation
,
ترجمه Degradation
به فارسی,
معنی ادات
,
ترجمه ادات
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی