{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
immediate
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۳ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
فوری
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
بلا واسطه
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
سریع
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
نزدیک، خویشاوند نزدیک
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
عاجل
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
نزدیک
۰
۰
[MedicalDic]
[... عمومی ...]
فورى
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
بلا فصل
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
بلا واسطه
۰
۰
[توسط مشتری]
[دندانپزشکی ]
فوری
معنی immediate, معنی هووثیهشفث, معنی immediate, معنی اصطلاح immediate, معادل immediate, immediate چی میشه؟, immediate یعنی چی؟, immediate synonym, immediate definition,
معنی uranography
,
ترجمه uranography
به فارسی,
معنی Open Hearth Process
,
ترجمه Open Hearth Process
به انگلیسی,
معنی اعتصاب کردن، کاری را ناگهانترک کردن
,
معنی normal monitoring
,
ترجمه normal monitoring
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی