{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
hall
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۴
۲
[General]
[... عمومی ...]
سالن
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
طالار
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
سالن نمایشگاه
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
سرسرا- تالار- دالان- عمارت
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
سرسرا
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
دالان
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
تالار
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
هال
۱
۲
[General]
[... عمومی ...]
دالان سرپوشیده
معنی hall, معنی اتشکک, معنی hall, معنی اصطلاح hall, معادل hall, hall چی میشه؟, hall یعنی چی؟, hall synonym, hall definition,
معنی Absconding patient
,
ترجمه Absconding patient
به انگلیسی,
معنی ضروری، واجب، بسیارلازم، اصلی، اساسی ذاتی، جبلی لاینفک، واقعی، عمده.بی وارث را)، مصادره کردن
,
ترجمه ضروری، واجب، بسیارلازم، اصلی، اساسی ذاتی، جبلی لاینفک، واقعی، عمده.بی وارث را)، مصادره کردن
به انگلیسی,
معنی Silica aerogel
,
معنی stars
,
ترجمه stars
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی