{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
fry
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۳ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۴
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
سرخ کردن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
نوزاد
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
بچه ماهی
معنی fry, معنی بقغ, معنی fry, معنی اصطلاح fry, معادل fry, fry چی میشه؟, fry یعنی چی؟, fry synonym, fry definition,
معنی colportage
,
ترجمه colportage
به فارسی,
معنی alternately
,
ترجمه alternately
به فارسی,
معنی Static; ايستا
,
معنی differentiation point
,
ترجمه differentiation point
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی