{{item.fa_name}}

جست‌و‌جوی دقیق برای معنی frost در واژه‌نامه ترجمیک

زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه

درباره واژه‌نامه ترجمیک
لایک۱ نپسندیدن۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
یخبندان
لایک۱ نپسندیدن۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
سرما
لایک۰ نپسندیدن۰
[General]
[... عمومی ...]
گچک
لایک۰ نپسندیدن۰
[General]
[... عمومی ...]
شبنم
لایک۰ نپسندیدن۰
[General]
[... عمومی ...]
سرما زدن
لایک۰ نپسندیدن۰
[General]
[... عمومی ...]
سرماریزه
لایک۰ نپسندیدن۰
[General]
[... عمومی ...]
شبنم منجمد
لایک۰ نپسندیدن۰
[General]
[... عمومی ...]
سرمازده کردن
لایک۰ نپسندیدن۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
فراست(فیلتر پخش‌کننده ای که برای نرم‌کردن پرتو نور استفاده می شود)



معنی frost, معنی بقخسف, معنی frost, معنی اصطلاح frost, معادل frost, frost چی میشه؟, frost یعنی چی؟, frost synonym, frost definition,