{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
fried
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۱
۱
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
سرخ شده
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
سرخ کرده
معنی fried, معنی بقهثی, معنی fried, معنی اصطلاح fried, معادل fried, fried چی میشه؟, fried یعنی چی؟, fried synonym, fried definition,
معنی simulation
,
معنی سیستم رانش پروانه ای
,
ترجمه سیستم رانش پروانه ای
به انگلیسی,
معنی here l com
,
معنی چنگ (الت موسیقی)، چنگ زدن، بصدا در اوردن، ترغیب , کردن، غربال، الک، سرند
,
ترجمه چنگ (الت موسیقی)، چنگ زدن، بصدا در اوردن، ترغیب , کردن، غربال، الک، سرند
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی