{{item.fa_name}}

جست‌و‌جوی دقیق برای معنی fragmented در واژه‌نامه ترجمیک

زمان جستجو: ۰.۰۰۳ هزارم ثانیه

درباره واژه‌نامه ترجمیک
لایک۱ نپسندیدن۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
قطعه قطعه
لایک۰ نپسندیدن۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
پراکنده
لایک۰ نپسندیدن۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
متلاشی شده
لایک۰ نپسندیدن۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
مجزا
لایک۰ نپسندیدن۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
چندپاره
لایک۰ نپسندیدن۰
[توسط مشتری]
[مهندسی کامپیوتر]
بخشبندی شده
لایک۰ نپسندیدن۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
گاه و بیگاه (پراکنده یا متناوب)
لایک۰ نپسندیدن۰
[bbComputer]
[... عمومی ...]
جدا از هم شده
لایک۰ نپسندیدن۰
[General]
[... عمومی ...]
ریز کردن
لایک۰ نپسندیدن۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
پاره، خرده، تکه، قطعه، باقیماند



معنی fragmented, معنی بقشلوثئفثی, معنی fragmented, معنی اصطلاح fragmented, معادل fragmented, fragmented چی میشه؟, fragmented یعنی چی؟, fragmented synonym, fragmented definition,