{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
formulate
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۳ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۴
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
تنظیم کردن
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
بیان کردن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
تنظیم
۰
۰
[توسط مترجم]
[تربیت بدنی]
تدوین شدن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
فرمولبندي كردن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
قاعده بندی
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
متشکل کردن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
فرمول بندی کردن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
تدوین کردن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
تنظیم کردن، بصورت فرمول دراوردن، فرمول بندی کردن
معنی formulate, معنی بخقوعکشفث, معنی formulate, معنی اصطلاح formulate, معادل formulate, formulate چی میشه؟, formulate یعنی چی؟, formulate synonym, formulate definition,
معنی holy
,
ترجمه holy
به فارسی,
معنی settle
,
ترجمه settle
به فارسی,
معنی سرطان پستان
,
ترجمه سرطان پستان
به فارسی,
معنی precipitation hardening
,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی