{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
formally
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۳ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
صُوَری
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
رسما
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
طبق قاعده
معنی formally, معنی بخقوشککغ, معنی formally, معنی اصطلاح formally, معادل formally, formally چی میشه؟, formally یعنی چی؟, formally synonym, formally definition,
معنی angora goat
,
ترجمه angora goat
به فارسی,
معنی cross-linking;جفت شدن متقاطع
,
معنی تورفتگی، موقتا تعطیل کردن، طاقچه ساختن، مرخصی , دوره فترت، تعطیل موقتی، تنفس، گوشه، کنار، پستی عقب نشینی، پس زنی، پس رفت کردن، بازگشت، فترت گرفتن، تنفس کردن
,
ترجمه تورفتگی، موقتا تعطیل کردن، طاقچه ساختن، مرخصی , دوره فترت، تعطیل موقتی، تنفس، گوشه، کنار، پستی عقب نشینی، پس زنی، پس رفت کردن، بازگشت، فترت گرفتن، تنفس کردن
به انگلیسی,
معنی بخاردار، بخارزا
,
ترجمه بخاردار، بخارزا
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی