{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
filial
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۳ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
فرزندی
۰
۲
[General]
[... عمومی ...]
درخورفرزند
معنی filial, معنی بهکهشک, معنی filial, معنی اصطلاح filial, معادل filial, filial چی میشه؟, filial یعنی چی؟, filial synonym, filial definition,
معنی fresh fruits and vegetables
,
ترجمه fresh fruits and vegetables
به فارسی,
معنی ناتوان کردن، بیاثرکردن سست کردن، بی رگ کردن، بی حال کردن، جسما ضعیف کردن
,
معنی زمان بین ايستگاهي
,
ترجمه زمان بین ايستگاهي
به انگلیسی,
معنی process
,
ترجمه process
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی