{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
fed
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۱۵
۱۰
[توسط مترجم]
[مهندسی برق]
تغذیه
۳
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
انتقال داده شده
۳
۱
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
دیود اثر میدانی
۳
۲
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
فدرال
معنی fed, معنی بثی, معنی fed, معنی اصطلاح fed, معادل fed, fed چی میشه؟, fed یعنی چی؟, fed synonym, fed definition,
معنی interrogator
,
ترجمه interrogator
به فارسی,
معنی scientific method
,
معنی Intercept
,
ترجمه Intercept
به فارسی,
معنی Guarded; نه چندان نااميدكننده [پروگنوز]
,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی