{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
farmtourism
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
مزرعه گردی
معنی farmtourism, معنی بشقوفخعقهسو, معنی farmtourism, معنی اصطلاح farmtourism, معادل farmtourism, farmtourism چی میشه؟, farmtourism یعنی چی؟, farmtourism synonym, farmtourism definition,
معنی meowing
,
ترجمه meowing
به فارسی,
معنی brother in law
,
ترجمه brother in law
به فارسی,
معنی body mass index (BMI)
,
ترجمه body mass index (BMI)
به فارسی,
معنی انگشت نگاری مغزی
,
ترجمه انگشت نگاری مغزی
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی