{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
exert
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۴
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
اعمال کردن
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
اعمال
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
تحمیل کردن
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
اعمال کردن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
اجرا کردن - اعمال کردن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
اعمال کردن، نشان دادن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
به کار بستن چیزی، به کار گرفتن، به زحمت انداختن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
به کارگرفتن، به کار بستن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
اجرا کردن، نشان دادن، بکار بردن، اعمال کردن
۰
۱
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
استفاده،بکار بردن
معنی exert, معنی ثزثقف, معنی exert, معنی اصطلاح exert, معادل exert, exert چی میشه؟, exert یعنی چی؟, exert synonym, exert definition,
معنی parachutist
,
ترجمه parachutist
به فارسی,
معنی Buckingham Palace
,
ترجمه Buckingham Palace
به فارسی,
معنی ophthalmology
,
ترجمه ophthalmology
به فارسی,
معنی crankcase
,
ترجمه crankcase
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی