{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
execute
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۲
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
اجرا کردن
۲
۰
[توسط مترجم]
[اسناد و قراردادها]
اجرا
۲
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی کامپیوتر]
اجرا
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
اجراء کردن
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
تیرباران کردن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
انجام دادن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
به تصویر کشیده شده
۰
۰
[General2]
[... عمومی ...]
اجرا
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
جاری ساختن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
تنفیذ/اجرا
معنی execute, معنی ثزثرعفث, معنی execute, معنی اصطلاح execute, معادل execute, execute چی میشه؟, execute یعنی چی؟, execute synonym, execute definition,
معنی runnel
,
معنی sodomite
,
ترجمه sodomite
به فارسی,
معنی (yratnemalif) لیفی، رشتهای، ریشهای، میلهای
,
ترجمه (yratnemalif) لیفی، رشتهای، ریشهای، میلهای
به انگلیسی,
معنی هرس کننده، قطع کننده
,
ترجمه هرس کننده، قطع کننده
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی