{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
established
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۳ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۲
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
به ثبت رسیده
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
شناخته شده
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
شناخته شده، معروف، ایجاد
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
نهادینه
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
ماهر، کارکشته
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
تصدیق کردن، تعیین کردن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
ثابت کردن
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
پا برجای
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
به توافق رسیدن، مشخص کردند، ثابت کردند
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
برپا
معنی established, معنی ثسفشدکهساتثی, معنی established, معنی اصطلاح established, معادل established, established چی میشه؟, established یعنی چی؟, established synonym, established definition,
معنی Selection
,
معنی medical profession
,
معنی Medium
,
ترجمه Medium
به انگلیسی,
معنی سرباز وظیفه، مشمول نظام کردن
,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی