{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
escort
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۷
۱
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
فاحشه
۱
۰
[General]
[... عمومی ...]
همراهی کردن
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
همراه، همراهی کردن
۱
۰
[General]
[... عمومی ...]
تشییع کردن
۲
۲
[General]
[... عمومی ...]
همراه
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
بدرقه کردن
۱
۱
[General]
[... عمومی ...]
اسکورت
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
اسکورت کردن
معنی escort, معنی ثسرخقف, معنی escort, معنی اصطلاح escort, معادل escort, escort چی میشه؟, escort یعنی چی؟, escort synonym, escort definition,
معنی goniometer
,
ترجمه goniometer
به فارسی,
معنی بندر عباس
,
ترجمه بندر عباس
به انگلیسی,
معنی 0
,
معنی جواب غیرسرتاسری
,
ترجمه جواب غیرسرتاسری
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی