{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
escort
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۳ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۷
۱
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
فاحشه
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
همراه، همراهی کردن
۱
۰
[General]
[... عمومی ...]
همراهی کردن
۱
۰
[General]
[... عمومی ...]
تشییع کردن
۱
۱
[General]
[... عمومی ...]
اسکورت
۲
۲
[General]
[... عمومی ...]
همراه
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
بدرقه کردن
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
اسکورت کردن
معنی escort, معنی ثسرخقف, معنی escort, معنی اصطلاح escort, معادل escort, escort چی میشه؟, escort یعنی چی؟, escort synonym, escort definition,
معنی gargantua
,
ترجمه gargantua
به فارسی,
معنی inflection
,
ترجمه inflection
به فارسی,
معنی parliaments
,
ترجمه parliaments
به فارسی,
معنی دزد
,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی