{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
entry
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۳
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
درایه
۳
۰
[LinuxDic]
[... عمومی ...]
مدخل
۲
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی کامپیوتر]
ورودی
۱
۰
[bbComputer]
[... عمومی ...]
مدخل،(راهرو،ورود)
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
1. ورود، داخل شدن، اجازة ورود 2. محل ورود، مدخل، در؛ راهرو 3. [معامله، اقلام و غیره] ثبت، وارد کردن 4. [فهرست، دفتر حساب و غیره] قلم، رقم، فقره؛ [روزنامه، دائرهالمعارف و غیره] مدخل، مادّه 5. [مسابقه و غیره] صورتِ داوطلبان، صورتِ شرکتکنندگان؛ شرکتکننده، رقیب 6. (حقوق) [خانه، زمین] تصرف
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
ادخال
۱
۱
[توسط مترجم]
[زبان شناسی]
مدخل
۰
۰
[MedicalDic]
[... عمومی ...]
ورود
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
درایه ماتریس، عنصر ماتریس
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
ورود، داخلشدن
معنی entry, معنی ثئفقغ, معنی entry, معنی اصطلاح entry, معادل entry, entry چی میشه؟, entry یعنی چی؟, entry synonym, entry definition,
معنی It is a fact
,
معنی دستگاه کشش، کشنده
,
معنی تخمین هزینهها
,
معنی You must be friends first
,
ترجمه You must be friends first
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی