{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
entrant
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
[کار، مسابقه، امتحان و غیره] شرکتکننده، داوطلب، رقابتکننده، رقیب
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
داوطلب، تازههوارد
معنی entrant, معنی ثئفقشئف, معنی entrant, معنی اصطلاح entrant, معادل entrant, entrant چی میشه؟, entrant یعنی چی؟, entrant synonym, entrant definition,
معنی trustworthy
,
ترجمه trustworthy
به فارسی,
معنی Skeletal
,
ترجمه Skeletal
به انگلیسی,
معنی پول چای، انعام، اطلاعمنحرمانه، ضربت اهسته، نوک , راس، تیزی نوک چیزی گذاشتن، نوک دارکردن، کج کردن، سرازیر کردن، یک , ورشدن، انعام دادن، محرمانه رساندن، نوک، سرقلم
,
ترجمه پول چای، انعام، اطلاعمنحرمانه، ضربت اهسته، نوک , راس، تیزی نوک چیزی گذاشتن، نوک دارکردن، کج کردن، سرازیر کردن، یک , ورشدن، انعام دادن، محرمانه رساندن، نوک، سرقلم
به انگلیسی,
معنی [1] Core Rights
,
ترجمه [1] Core Rights
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی