{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
disassembly
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۲
۰
[توسط مترجم]
[علوم کامپیوتر]
جداسازی
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
جداسازی اجزا
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
عکس عمل مونتاژ تجریه قطعات
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
پياده كردن
۰
۰
[توسط مشتری]
[مهندسی صنایع]
باز کردن قطعات
معنی disassembly, معنی یهسشسسثودکغ, معنی disassembly, معنی اصطلاح disassembly, معادل disassembly, disassembly چی میشه؟, disassembly یعنی چی؟, disassembly synonym, disassembly definition,
معنی radiogram
,
معنی boyhood
,
ترجمه boyhood
به فارسی,
معنی criticise
,
ترجمه criticise
به فارسی,
معنی ailment
,
ترجمه ailment
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی