{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
decompensation
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
فروپاشی مکانیسم های دفاعی؛ ناتوانی در جبران
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
ناتوانی در جبران
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
ناکارآمدی
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
عدمجبران
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
نارسایی
۰
۱
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
حمله قلبی
معنی decompensation, معنی یثرخوحثئسشفهخئ, معنی decompensation, معنی اصطلاح decompensation, معادل decompensation, decompensation چی میشه؟, decompensation یعنی چی؟, decompensation synonym, decompensation definition,
معنی fatty
,
معنی peacocky
,
ترجمه peacocky
به فارسی,
معنی prideful
,
ترجمه prideful
به فارسی,
معنی Occupational Therapy
,
ترجمه Occupational Therapy
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی