{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
debut
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۳ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۱۹
۰
[bbComputer]
[... عمومی ...]
شروع به كار كردن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
آغاز به کار کردن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
اولین اجرا، رونمایی کردن
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
آغاز کار
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
مشخصه
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
اولین کار، اولین حضور هنرمند در جامعه
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
اغاز کار
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
اولین بار
معنی debut, معنی یثدعف, معنی debut, معنی اصطلاح debut, معادل debut, debut چی میشه؟, debut یعنی چی؟, debut synonym, debut definition,
معنی afflicting
,
ترجمه afflicting
به فارسی,
معنی raddle
,
ترجمه raddle
به فارسی,
معنی ring leader
,
ترجمه ring leader
به فارسی,
معنی سدر، سرو، سروازاد، چوب سرو، رنگ قرمز مایل به زرد
,
ترجمه سدر، سرو، سروازاد، چوب سرو، رنگ قرمز مایل به زرد
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی