{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
coordinated
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۳ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
پیش بینی کردن
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
هماهنگ
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
متصل شده
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
هماهنگ
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
هم خوان
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
سازماندهیشده، هماهنگ، متناسب
معنی coordinated, معنی رخخقیهئشفثی, معنی coordinated, معنی اصطلاح coordinated, معادل coordinated, coordinated چی میشه؟, coordinated یعنی چی؟, coordinated synonym, coordinated definition,
معنی block
,
ترجمه block
به فارسی,
معنی egg
,
ترجمه egg
به فارسی,
معنی Right To Work Law
,
ترجمه Right To Work Law
به فارسی,
معنی equation-error systems
,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی