{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
confined
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
محصور
۱
۱
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
محدود
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
مقصور
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
محدودشده
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
محدود شده
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
محدود شده
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
محدود، منحصر، بستری
معنی confined, معنی رخئبهئثی, معنی confined, معنی اصطلاح confined, معادل confined, confined چی میشه؟, confined یعنی چی؟, confined synonym, confined definition,
معنی controversialist
,
ترجمه controversialist
به فارسی,
معنی humanitarian aid
,
معنی صرفه جو، مقتصد، با صرفه، اندک، میانه رو، ساده
,
ترجمه صرفه جو، مقتصد، با صرفه، اندک، میانه رو، ساده
به انگلیسی,
معنی تا زانو، بزانو رسیده
,
ترجمه تا زانو، بزانو رسیده
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی