{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی commission در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۴ 
۰[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
کمیسیون
۴ ۰[توسط مترجم]
[حقوق]
کمیسیون
۲ ۰[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
کارمزد
۰ ۰[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
تراکنش
۰ ۰[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
حق العمل کاری
۰ ۰[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
حکم، هیئت، تصدی، فرمان
۰ ۰[General]
[... عمومی ...]
حقالعمل کار
۰ ۰[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
تفويض
۰ ۰[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
حوزه ی اختیارات مامور یا نماینده، ماموریت دادن به، مامور کردن، اختیار دادن به
۰ ۰[General]
[... عمومی ...]
کارمزد
معنی commission, معنی رخووهسسهخئ, معنی commission, معنی اصطلاح commission, معادل commission, commission چی میشه؟, commission یعنی چی؟, commission synonym, commission definition,
معنی derivatives, ترجمه derivatives به فارسی, معنی Purchase Tax, ترجمه Purchase Tax به فارسی, معنی thermodynamic, معنی Hire, ترجمه Hire به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی،
ترجمه مقالات انگلیسی