{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
collie
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۳ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
تصادم کردن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
سگ نژاد کالی
معنی collie, معنی رخککهث, معنی collie, معنی اصطلاح collie, معادل collie, collie چی میشه؟, collie یعنی چی؟, collie synonym, collie definition,
معنی assign
,
ترجمه assign
به فارسی,
معنی نانوذرات سولفید روی - کادمیم
,
ترجمه نانوذرات سولفید روی - کادمیم
به انگلیسی,
معنی قطره مایعات نیوتنی
,
ترجمه قطره مایعات نیوتنی
به فارسی,
معنی (.iv&.tv.jda): پایین اوردن، تخفیف دادن، کاستن از تر، (.iv&.tv.n):اخم، عبوس، ترشرویی، هوای گرفته , تنزل دادن، فروکش کردن، خفیف کردن، پست تر، پایین , وابری، اخم کردن
,
ترجمه (.iv&.tv.jda): پایین اوردن، تخفیف دادن، کاستن از تر، (.iv&.tv.n):اخم، عبوس، ترشرویی، هوای گرفته , تنزل دادن، فروکش کردن، خفیف کردن، پست تر، پایین , وابری، اخم کردن
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی