{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
bruising
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۳
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
کبودی
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
کبودی، کوفتگی
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
دق
۰
۰
[MedicalDic]
[... عمومی ...]
كبودى [پوست]
معنی bruising, معنی دقعهسهئل, معنی bruising, معنی اصطلاح bruising, معادل bruising, bruising چی میشه؟, bruising یعنی چی؟, bruising synonym, bruising definition,
معنی break off relations
,
ترجمه break off relations
به فارسی,
معنی correlation
,
ترجمه correlation
به فارسی,
معنی DOF
,
معنی روی همقرار گرفته، فلس فلس، پولک پولک مثل فلس ماهی روی همچیدن، نیمه نیمه روی همگذاشتن
,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی