{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
breastfeeding
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۳ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۱۲
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
شیردهی
۴
۰
[DemographyDictionary]
[پزشکی]
تغذیه با شیر مادر
۳
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
تغذیه با شیر مادر
۳
۱
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
شیرده
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
exclusive
۰
۰
[MedicalDic]
[... عمومی ...]
شير دادن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
الرضاعة الطبيعية
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
شیر دادن
۰
۰
[توسط مترجم]
[پزشکی]
شیردهی
۰
۰
[توسط مترجم]
[پرستاری و پیراپزشکی]
Feeding an infant by the mothers milk
معنی breastfeeding, معنی دقثشسفبثثیهئل, معنی breastfeeding, معنی اصطلاح breastfeeding, معادل breastfeeding, breastfeeding چی میشه؟, breastfeeding یعنی چی؟, breastfeeding synonym, breastfeeding definition,
معنی اندازه گیری آکوستیک
,
ترجمه اندازه گیری آکوستیک
به انگلیسی,
معنی take out the gardener
,
معنی desert
,
معنی fire sale
,
ترجمه fire sale
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی