{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی betray در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۲ 
۰[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
خیانت کردن
۱ ۰[504words]
[... عمومی ...]
give away to the enemy; be unfaithful; mislead; show
۰ ۰[General]
[... عمومی ...]
گیر انداختن
۰ ۰[General]
[... عمومی ...]
افشاء کردن
۰ ۰[General]
[... عمومی ...]
لو دادن
۰ ۰[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
نارو زدن
۰ ۰[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
از پشت خنجر زدن
۰ ۰[General]
[... عمومی ...]
خیانت کردن
۰ ۰[504words]
[... عمومی ...]
بر زبان آوردن
۰ ۱[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
خیانتکار
معنی betray, معنی دثفقشغ, معنی betray, معنی اصطلاح betray, معادل betray, betray چی میشه؟, betray یعنی چی؟, betray synonym, betray definition,
معنی unemployment, ترجمه unemployment به فارسی, معنی laparoscopy., معنی steering wheel, ترجمه steering wheel به فارسی, معنی resistance, ترجمه resistance به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی،
ترجمه مقالات انگلیسی