{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
backbone
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۳ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۵
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
ستون فقرات
۲
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
پشتوانه
۲
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
ساختار،پیکره
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
هسته اصلی
۱
۰
[توسط مترجم]
[علوم کامپیوتر]
زیربنایی
۱
۰
[bbComputer]
[... عمومی ...]
شالوده اصلي
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
پیکره، اساس، بنیاد
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
بنده اصلی
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
استخوان پشت
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
ستون فقرات، استواری، استحکام
معنی backbone, معنی دشرمدخئث, معنی backbone, معنی اصطلاح backbone, معادل backbone, backbone چی میشه؟, backbone یعنی چی؟, backbone synonym, backbone definition,
معنی join
,
ترجمه join
به فارسی,
معنی Force, مجبور
,
ترجمه Force, مجبور
به فارسی,
معنی data sheet
,
ترجمه data sheet
به فارسی,
معنی regardless of sex
,
ترجمه regardless of sex
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی