{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
attributed
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۲
۱
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
تلقیشده، نسبتدادهشده
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
مرتبط با
۰
۱
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
نسبت داده
۰
۱
[General]
[... عمومی ...]
مسند
۰
۲
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
نسبت داده شده
۰
۲
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
منسوب شده
معنی attributed, معنی شففقهدعفثی, معنی attributed, معنی اصطلاح attributed, معادل attributed, attributed چی میشه؟, attributed یعنی چی؟, attributed synonym, attributed definition,
معنی righteous anger
,
ترجمه righteous anger
به فارسی,
معنی Interrater reliability
,
ترجمه Interrater reliability
به فارسی,
معنی early age properties
,
ترجمه early age properties
به فارسی,
معنی principles of the explosion
,
ترجمه principles of the explosion
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی