{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
arrested
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
دستگیر شده
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
بازداشتن، محبوس کردن، ممانعت کردن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
دستگیر شدن
۰
۱
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
دستگیر شده
معنی arrested, معنی شققثسفثی, معنی arrested, معنی اصطلاح arrested, معادل arrested, arrested چی میشه؟, arrested یعنی چی؟, arrested synonym, arrested definition,
معنی روش های قطعی
,
معنی automatic control
,
ترجمه automatic control
به فارسی,
معنی تمسخر کردن، بکسی خندیدن، استهزاء کردن
,
ترجمه تمسخر کردن، بکسی خندیدن، استهزاء کردن
به انگلیسی,
معنی gas furnace service
,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی