{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
alloying
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
آلیاژ کردن
۰
۰
[توسط مترجم]
[فیزیک]
فلزشدگی
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
آلیاژی
معنی alloying, معنی شککخغهئل, معنی alloying, معنی اصطلاح alloying, معادل alloying, alloying چی میشه؟, alloying یعنی چی؟, alloying synonym, alloying definition,
معنی dancing
,
ترجمه dancing
به فارسی,
معنی drowned
,
ترجمه drowned
به فارسی,
معنی writing
,
ترجمه writing
به فارسی,
معنی aspect
,
ترجمه aspect
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی