{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
affiliate
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۳ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۴
۱
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
وابسته
۱
۰
[General]
[... عمومی ...]
مربوط ساختن
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
زیر مجموعه (شرکت)
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
پیوستن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
مربوط ساختن
۰
۰
[توسط مترجم]
[حسابداری]
شرکت وابسته - شعبه
۰
۰
[توسط مترجم]
[مدیریت بازرگانی و MBA]
رابطه ای
۰
۰
[توسط مترجم]
[اقتصاد و بازرگانی]
بازاریاب
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
وابسته کردن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
شرکت وابسته
معنی affiliate, معنی شببهکهشفث, معنی affiliate, معنی اصطلاح affiliate, معادل affiliate, affiliate چی میشه؟, affiliate یعنی چی؟, affiliate synonym, affiliate definition,
معنی predictive alignment
,
ترجمه predictive alignment
به فارسی,
معنی active surveillance
,
معنی cassava
,
ترجمه cassava
به فارسی,
معنی in common use
,
ترجمه in common use
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی