{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
administered
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
رهبری اداره کردن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
تزریق شد
معنی administered, معنی شیوهئهسفثقثی, معنی administered, معنی اصطلاح administered, معادل administered, administered چی میشه؟, administered یعنی چی؟, administered synonym, administered definition,
معنی معادله های تغییراتی گاوسی
,
ترجمه معادله های تغییراتی گاوسی
به انگلیسی,
معنی مایه ابجو، مخمر
,
ترجمه مایه ابجو، مخمر
به انگلیسی,
معنی نحیف، دارای چشمان فرو رفته، رام نشده
,
ترجمه نحیف، دارای چشمان فرو رفته، رام نشده
به انگلیسی,
معنی حضانت
,
ترجمه حضانت
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی