{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
administered
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
رهبری اداره کردن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
تزریق شد
معنی administered, معنی شیوهئهسفثقثی, معنی administered, معنی اصطلاح administered, معادل administered, administered چی میشه؟, administered یعنی چی؟, administered synonym, administered definition,
معنی delay
,
ترجمه delay
به فارسی,
معنی expecting
,
ترجمه expecting
به فارسی,
معنی مدیر ارشد مالی
,
ترجمه مدیر ارشد مالی
به فارسی,
معنی از عهده کاری برآمدن
,
ترجمه از عهده کاری برآمدن
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی