{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
actor
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۱۳
۳
[توسط مترجم]
[مدیریت]
بازیگر
۶
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
عملگر
۳
۰
[LinuxDic]
[... عمومی ...]
کنشگر
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
کنشگر
۱
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی فناوری اطلاعات ]
رقیب-بازیگر
۱
۰
[توسط مشتری]
[معماری]
کنشگر
۱
۰
[توسط مترجم]
[مدیریت]
فعال سیاسی، عامل
۰
۰
[توسط کاربر]
[... عمومی ...]
کارگردان
۱
۱
[توسط مترجم]
[مدیریت]
عامل یا کنشگر
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
خواهان
معنی actor, معنی شرفخق, معنی actor, معنی اصطلاح actor, معادل actor, actor چی میشه؟, actor یعنی چی؟, actor synonym, actor definition,
معنی muzzle
,
ترجمه muzzle
به فارسی,
معنی punishing
,
ترجمه punishing
به فارسی,
معنی بستن رگ، انعقاد، بند، رشته یا وسیله بستن
,
ترجمه بستن رگ، انعقاد، بند، رشته یا وسیله بستن
به انگلیسی,
معنی مخی، دماغی، مغزی، فکری
,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی