{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
Workout
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۳ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۴
۰
[توسط مترجم]
[تربیت بدنی]
تمرین
۲
۰
[توسط مترجم]
[علوم تغذیه ]
تمرین ورزشی
۲
۱
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
تمرین ورزشی
۲
۱
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
ورزش کردن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
تمرین-ورزش
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
تمرینات ورزشی
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
جلسۀ تمرین
۰
۱
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
تمرین ورزشی کردن
معنی Workout, معنی Wخقمخعف, معنی Workout, معنی اصطلاح Workout, معادل Workout, Workout چی میشه؟, Workout یعنی چی؟, Workout synonym, Workout definition,
معنی impression management
,
ترجمه impression management
به فارسی,
معنی Expenses
,
ترجمه Expenses
به فارسی,
معنی harmol
,
ترجمه harmol
به فارسی,
معنی بوزدا، برطرف کننده بوی بد، ماده دافع بوی بد
,
ترجمه بوزدا، برطرف کننده بوی بد، ماده دافع بوی بد
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی