ترجمیک | دیکشنری تخصصی | معنی Serve به فارسی

۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]

عمل کردن

۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]

سرویس‌دهی‌‌

۰
[General]
[... عمومی ...]

خدمت انجام دادن

۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]

ابلاغ کردن

۰
[General]
[... عمومی ...]

تراشه کردن

۰
[bbComputer]
[... عمومی ...]

خدمت کردن،بکاررفتن ،برآوردن (نیاز)

۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]

به کار گرفتن، به کار گرفته شدن، به کار آمدن، تحقق بخشیدن، عمل کردن، در نظر گرفتن، ایفای نقش کردن، ارائه دادن، عمل کردن، اقدام کردن

۰
[General]
[... عمومی ...]

نوکری کردن

۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]

ضربه سرویس زدن

۰
[General]
[... عمومی ...]

پیشخدمتی کردن

معنی Serve, معنی Sثقذث, معنی Serve, معنی اصطلاح Serve, معادل Serve, Serve چی میشه؟, Serve یعنی چی؟, Serve synonym, Serve definition,