{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
Sensor
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۴ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۷
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی برق]
حسگر
۷
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی فناوری اطلاعات ]
حسگر
۷
۰
[توسط مترجم]
[... محتوای عمومی ...]
حسگر
۷
۰
[توسط مترجم]
[بیوتکنولوژی]
حسگر
۷
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی هوافضا ]
حسگر
۷
۰
[توسط مترجم]
[علوم سیاسی]
حسگر
۷
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی پزشکی]
حسگر
۷
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی مکانیک]
حسگر
۷
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی عمران]
حسگر
۷
۰
[توسط مترجم]
[زیست شناسی]
حسگر
معنی Sensor, معنی Sثئسخق, معنی Sensor, معنی اصطلاح Sensor, معادل Sensor, Sensor چی میشه؟, Sensor یعنی چی؟, Sensor synonym, Sensor definition,
معنی Letter Of Advice
,
ترجمه Letter Of Advice
به فارسی,
معنی غیر رسمی، دارای عدم رسمیت، غیر مستند
,
معنی Laminate
,
ترجمه Laminate
به فارسی,
معنی ethnobotany
,
ترجمه ethnobotany
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی