{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
Reporter
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۲
۰
[توسط مترجم]
[علوم ارتباطات]
گزارشگر
۱
۰
[General]
[... عمومی ...]
گزارشگر
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
محقق
۱
۲
[General]
[... عمومی ...]
خبرنگار
معنی Reporter, معنی Rثحخقفثق, معنی Reporter, معنی اصطلاح Reporter, معادل Reporter, Reporter چی میشه؟, Reporter یعنی چی؟, Reporter synonym, Reporter definition,
معنی 0
,
معنی سیلیسیم تبهگن
,
ترجمه سیلیسیم تبهگن
به انگلیسی,
معنی بریدگی بریدن، گسیختن، گسستن، چیدن، زدن، پاره کردن، قطع , کردن، کم کردن، تراش دادن (الماس وغیره)، عبور کردن گذاشتن، برش، چاک، شکاف، معبر، کانال، جوی، تخفیف
,
ترجمه بریدگی بریدن، گسیختن، گسستن، چیدن، زدن، پاره کردن، قطع , کردن، کم کردن، تراش دادن (الماس وغیره)، عبور کردن گذاشتن، برش، چاک، شکاف، معبر، کانال، جوی، تخفیف
به انگلیسی,
معنی وسواسی
,
ترجمه وسواسی
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی