{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
Rally
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۱
۰
[توسط مترجم]
[روزنامه نگاری ]
تجمع
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
متحد ساختن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
راه اندازی کردن
۰
۰
[توسط مترجم]
[امنیت و رمزنگاری]
افزایش قیمت
معنی Rally, معنی Rشککغ, معنی Rally, معنی اصطلاح Rally, معادل Rally, Rally چی میشه؟, Rally یعنی چی؟, Rally synonym, Rally definition,
معنی Mammography-
,
ترجمه Mammography-
به فارسی,
معنی (.iv &.tv): قادربودن، قدرت داشتن، امکان داشتن , (yam)، (.iv &.tv.n): حلبی، قوطی، قوطی کنسرو درقوطی ریختن، زندان کردن، اخراج کردن، ظرف
,
ترجمه (.iv &.tv): قادربودن، قدرت داشتن، امکان داشتن , (yam)، (.iv &.tv.n): حلبی، قوطی، قوطی کنسرو درقوطی ریختن، زندان کردن، اخراج کردن، ظرف
به انگلیسی,
معنی (طب) کلسیم گیری، کم شدن مواد اهکی استخوان
,
ترجمه (طب) کلسیم گیری، کم شدن مواد اهکی استخوان
به انگلیسی,
معنی مفقود شدن
,
ترجمه مفقود شدن
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی