{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
Operative
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
عامل
۰
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی صنایع]
عملیاتی
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
عملگر
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
کنش ور، شاغل، کاری
معنی Operative, معنی Oحثقشفهذث, معنی Operative, معنی اصطلاح Operative, معادل Operative, Operative چی میشه؟, Operative یعنی چی؟, Operative synonym, Operative definition,
معنی earnings persistence
,
ترجمه earnings persistence
به فارسی,
معنی استانهای، شعوری، وابسته به مختصرترین تحریک عصبی
,
ترجمه استانهای، شعوری، وابسته به مختصرترین تحریک عصبی
به انگلیسی,
معنی trading
,
ترجمه trading
به فارسی,
معنی health outcomes
,
ترجمه health outcomes
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی