مکانیزمی که براساس آن کارمندان جدید به دانش مهارت و رفتارهای لازم دست مییابند تا به عضو موثری در سازمان تبدیل شوند
۴۱ [توسط مترجم] [مدیریت]
پذیرش سازمانی
۳۰ [توسط مترجم] [... عمومی ...]
معارفه
۲۰ [توسط مترجم] [... عمومی ...]
همسوسازی
۰۰ [توسط مترجم] [... عمومی ...]
فرآیند همراه کردن
۰۰ [توسط مترجم] [... عمومی ...]
معرفی افراد تازهوارد در سازمان
۰۰ [توسط مترجم] [... عمومی ...]
سوار نمودن، بارنمودن
۰۰ [توسط مترجم] [رزومه و انگیزهنامه]
معارفه،آشناسازی
۰۰ [توسط مترجم] [... عمومی ...]
آشناسازی
۰۰ [توسط مترجم] [... عمومی ...]
معارفه، جامعهپذیری
معنی Onboarding, معنی Oئدخشقیهئل, معنی Onboarding, معنی اصطلاح Onboarding, معادل Onboarding, Onboarding چی میشه؟, Onboarding یعنی چی؟, Onboarding synonym, Onboarding definition,