{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
Integrate
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۳ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۴
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی فناوری اطلاعات ]
ادغام
۳
۰
[توسط مترجم]
[مدیریت]
ادغام کردن
۲
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
تلفیق کردن
۲
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
ادغام کردن
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
ادغام شدن
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
اختلاط
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
یکپارچه-یکدست
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
ادغام کردن ترکیب کردن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
ترکیب کردن، یکپارچه کردن، تلفیق کردن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
درست کردن، یکی کردن
معنی Integrate, معنی Iئفثلقشفث, معنی Integrate, معنی اصطلاح Integrate, معادل Integrate, Integrate چی میشه؟, Integrate یعنی چی؟, Integrate synonym, Integrate definition,
معنی integration constant
,
معنی محور سرعت بالا
,
ترجمه محور سرعت بالا
به انگلیسی,
معنی نخ کلون درکه با کشیدن ان در باز میشود
,
ترجمه نخ کلون درکه با کشیدن ان در باز میشود
به انگلیسی,
معنی Semiconductor materials
,
ترجمه Semiconductor materials
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی