{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
Informant
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۱
۰
[توسط مترجم]
[مدیریت بازرگانی و MBA]
آگاهی دهنده
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
شکل دهنده
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
اطلاع دهنده ( در گواهی فوت، کسی که خبر فوت را نخستین بار می دهد)
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
آگاهگر
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
مطّلع
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
منبع
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
افراد مطلع، آگاه، مأمور بازرسی
۰
۱
[MedicalDic]
[... عمومی ...]
مطلع
۰
۴
[توسط مترجم]
[مدیریت]
خبرچين، آگهساز، آگهگر، اطلاعدهنده، خبركش، خبررسان
معنی Informant, معنی Iئبخقوشئف, معنی Informant, معنی اصطلاح Informant, معادل Informant, Informant چی میشه؟, Informant یعنی چی؟, Informant synonym, Informant definition,
معنی time-sequential inference
,
معنی interest
,
ترجمه interest
به فارسی,
معنی Jalal Abad
,
ترجمه Jalal Abad
به فارسی,
معنی حرف اضافه، پيش اضافه
,
ترجمه حرف اضافه، پيش اضافه
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی