{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
Incubation
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۹
۲
[توسط مترجم]
[زیست شناسی]
انکوباسیون
۸
۱
[توسط مترجم]
[داروسازی ]
انکوباسیون
۲
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
نهفتگی
۲
۰
[bbMedical]
[... عمومی ...]
اینکوباسیون، دوره کمون، نهفتگی
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
دورهی کمون (نهفتگی)
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
گرمخانه گذاری
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
دورهی نهفتگی، کمون
۰
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی کشاورزی]
جوجهکشی
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
برقراری شرایط مطلوب در محیط کشت
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
نهفتگي
معنی Incubation, معنی Iئرعدشفهخئ, معنی Incubation, معنی اصطلاح Incubation, معادل Incubation, Incubation چی میشه؟, Incubation یعنی چی؟, Incubation synonym, Incubation definition,
معنی African
,
ترجمه African
به فارسی,
معنی فلج مغزی
,
ترجمه فلج مغزی
به انگلیسی,
معنی استدلال پیشرو
,
ترجمه استدلال پیشرو
به انگلیسی,
معنی همکنش، عمل دسته جمعی، همکاری دسته جمعی، تعاون
,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی