منضم، اندرافتاده، واقعه، حادثه، تابنده، تابش، فرود آمدن، برخورد کردن
۰۰ [توسط مترجم] [... عمومی ...]
اتفاق،رخداد
۰۰ [توسط مترجم] [مهندسی پلیمر]
event
معنی Incident, معنی Iئرهیثئف, معنی Incident, معنی اصطلاح Incident, معادل Incident, Incident چی میشه؟, Incident یعنی چی؟, Incident synonym, Incident definition,