{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
Hotspot
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۲
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
نقطه اتصال
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
نقطه مورد نظر
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
نقطۀ حساس؛ ناحیۀ نا آرام؛ منطقۀ ملتهب
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
نقطه کانونی
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
نقاط حساس/ نقطه اتصال
۱
۲
[توسط مترجم]
[علوم کامپیوتر]
نقطه داغ
معنی Hotspot, معنی Hخفسحخف, معنی Hotspot, معنی اصطلاح Hotspot, معادل Hotspot, Hotspot چی میشه؟, Hotspot یعنی چی؟, Hotspot synonym, Hotspot definition,
معنی metaplasia;متاپلازى
,
معنی Pay Bill
,
ترجمه Pay Bill
به فارسی,
معنی صدا در اوردن، دارای صوت بودن، مصوت کردن
,
ترجمه صدا در اوردن، دارای صوت بودن، مصوت کردن
به انگلیسی,
معنی گرسنگی، اشتیاق، قحطی، گرسنه کردن، گرسنگی دادن گرسنه شدن، اشتیاق داشتن
,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی