{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
Expense
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۳ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۱
۰
[توسط مترجم]
[حسابداری]
هزینه
۱
۰
[توسط مترجم]
[اسناد و قراردادها]
هزینه
۰
۰
[توسط مترجم]
[حقوق]
مخارج
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
خرج
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
هزینه
معنی Expense, معنی Eزحثئسث, معنی Expense, معنی اصطلاح Expense, معادل Expense, Expense چی میشه؟, Expense یعنی چی؟, Expense synonym, Expense definition,
معنی Babysitter
,
ترجمه Babysitter
به فارسی,
معنی Across
,
ترجمه Across
به فارسی,
معنی چهل، چهلمین، یک چهلم
,
ترجمه چهل، چهلمین، یک چهلم
به انگلیسی,
معنی اصرار کردن، با اصرار وادار کردن، انگیختن، تسریع , شدن، ابرام کردن، انگیزش
,
ترجمه اصرار کردن، با اصرار وادار کردن، انگیختن، تسریع , شدن، ابرام کردن، انگیزش
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی